اصول بهترین نوع سیستم تمرینی و برنامه بدنسازی
میخوام قبل از اینکه چیز جدید را شروع کنم مثالی راجع به شدت یا همون Intensity کار بزنم. این مسله شاید برای خود شما هم جالب باشه که اکثر کسانی که با دست راست کار میکنند، بازوی دست چپشان بزرگتر از دست راست هست.
دلیل این هست که دست چپ کسی که معمولا با دست راستش راحتتر هست باید با شدت بیشتری کار کنه تا سهم خودش را در بالا بردن وزنه اعمال کنه. مثلا اگه شما راست دست باشید مطمئنا هماهنگی و راحتی بیشتری با دست راست در انجام کارها خواهید داشت تا دست چپ. وقتی این مساله را به بدنسازی عنوان کنید معمولا جوابی که داد میشه اینه که خوب دست راست را کمی بیشتر بکار میگیرم تا به دست چپ برسه. که البته باید گفت بشه با شدت بیشتر بکار میگیرم تا تعداد تمرینات یا حرکات بیشتر.
فرم: فرم اجرای حرکات باید صحیح بوده و هیچوقت فرم را فدای وزنه بیشتر نکنید چون اینجاس که ضربه زدن پیش خواهد آمد و نتیجتا آسیب دیده گی همونطوری که قبلا اشاره کردم، ضربه زدن از کار اصلی عضله در حال تمرین میکاهد و شما حرکت را برای عضله راحتتر کردید نه سخت تر!! ضربه زدن در وزنه های سنگین به حدی خطرناک هست که در شروع حرکت ممکنه موجب پاره گی تاندون متصل به عضله بشه.
فشاری که با بکار بردن حرکات انفجاری موجب بکار گرفتن فیبرهای بیشتر عضلات در هنگام شروع حرکت میشه، بسیار خطرناکه. اکثر کسانی که آسیب میبینند به همین دلیل هست. در مورد بدنسازان پیشرفته تر روشهای مطمئنتر و بهتری برای ایجاد شدت بیشتر هست و نیازی نیست که شما کارهای خطرناک انجام بدید. بالا بردن با پایین آوردن وزنه را آروم انجام بدید، اجازه بدید عضله مربوطه کار کنه به غرور خودتون غلبه کنید! هوشمندانه تمرین کنید نه از روی اینکه بخواهید وزنه بیشتر را به رخ کسان دیگری که در محل شما تمرین میکنند بکشید. در هر تمرینی این ۳ مورد را به خاطر داشته باشید: ۱. به آرامی اجرا کنید. ۲. جهات مسیر حرکت را به نرمی انجام دهید، پرت نکنید. ۳. در دو نقطه شروع و اتمام آرام عمل کنید.
دامنه حرکتی: تا جائیکه احساس راحتی میکنید دامنه حرکتی متناسب با هر عضله را بکار بگیرید:
۱. در حرکات تک مفصلی (جلو پا با دستگاه، پشت پا با دستگاه)، فقط در وضیعت انقباض کامل مکث کوتاهی کنید.
۲.در حرکات ترکیبی (لت پول داون یا قایقی) در حالت کشیدگی به هیچ وجه مکث نکنید.
۳. در حرکات ترکیبی هل دادنی (پرس پا یا اسکات یا پرس سینه) هیچگاه مفصل مربوطه را قفل نکنید تا فشار دائمی روی عضله باشه در این حرکات در هیچ قسمتی مکث نکنید نه در بخش مثبت نه منفی حرکت.
همیشه بدنتان را سینه به جلو و شکم به عقب بکشید. در این حالت یک قوس کوچیکی در پشت کمر ایجاد میشه که این وضیعت مطلوب قرار گرفتن ستون مهره ها هست. در حرکت ایستاده پاها را به عرض شانه ها باز نگه دارید تا تعادلتان حفظ شود. همیشه در اجرای حرکت سنگین که فشار زیادی به کمر هست از کمربند استفاده کنید. در حرکت ایستاده زانوی خود را قفل نکنید.هیچوقت در اجرای حرکت نفس خود را حبس نکنید دهان خود را باز نگه دارید خودتان اتوماتیک نفس خواهید کشید خیلیها انقدر روی نفس کشیدن تمرکز میکنن که حرکت رو فراموش میکنند! کافیه فقط دهانتان را باز نگه دارید. خیلیها در هنگام انجام حرکات سنگین نفس خود را حبس میکنند اینکار صحیح نیست چون موجب فشار بیش از حد ، سر درد یا از حال رفتن میشود.
تعداد حرکات: همیشه بنا به اصلی که اول اشاره شد تمرین باید کوتاه، شدید و با فاصله باشد. حالا چقدر کوتاه؟ همیشه برای حرکات بالای تنه وزنه ای را انتخاب کنید که بتوانید با تکرار بین ۶ تا ۱۰ حرکت برای بالا تنه و ۱۰ تا ۱۵ حرکت برای پایین تنه به ناتوانی عضلانی برسید. چرا ؟ ۱. چون سایز عضلات پایین تنه بزرگتر بوده و فیبرهای عضلانی بیشتری دارد، انجام کمتر از این تعداد شدت کافی را ایجاد نخواهد کرد و بیشتر پاورلیفتینگ خواهد بود تا عضله سازی یعنی پاسخ مورد نیاز جهت ساخت شدن عضلات فرستاده نخواهد شد و فقط قدرت افزایش خواهد یافت.
۲. بیشتر اطلات ورزشی اشاره به موفقیت به این رنج تعداد میکند چون بیش از این موجب ایجاد مکانیسم هوازی در بدن خواهد بود و عضله سازی کاهش مییابد.
۳. وقتی با وزنه مورد نظر به حد تعداد بالا در ناتوانی عضلات رسیدید حالا باید مقدار وزنه را افزایش داد به حدی برسانید که مینیمم تکرار را بتوانید اجرا کنید.
طول جلسه تمرینی: هر ست تمرینی تقریبا باید ۴۰ تا ۹۰ ثانیه طول بکشه و نباید بیش از ۶۰ ثانیه بین تمرینات فاصله بیفته کاملا غیرهوازی فقط به حدی که تنفس مانع انجام حرکت نباشه. اگر شما حرفه ای عمل کنید حتا شاید در ۲۵ یا ۳۰ دقیقه هم بتوانید جلسه تمرین را تمام کنید.
درسته که باید در اخرین تمرین بسیار خسته و خالی از انرژی باشید و یا حتا حالت تهوع داشته باشید که نتیجه خالی شدن عضلات از گلیکوژن و تولید اسید لاکتیک و مواد سامی دیگه هست ولی تا ۲۰ یا ۳۰ دقیقه بعد باید احساس خوبی کنید حتا بطوریکه دلتون بخواد دوباره جلسه را تکرار کنید گرچه هیچوقت نباید اینکار را انجام دهید. این یعنی شما به حد کافی تمرین کردید و از ذخایر بدن برای ریکاوری مایه نگذاشته اید. یادتون باشه رسیدن به ناتوانی یعنی حد اکثر کاری که میتوانید به عضله انجام دهید بیشتر بهتر نخواهد بود.
در قسمت قبل اشاره کردم که رسیدن به ناتوانی موقت عضلانی، یعنی نقطه توقف تعداد حرکات مورد نیاز، پس مادامیکه شما وزنه ای را انتخاب کنی که بتونی لاقل ۶ بار برای عضلات بالا تنه و۱۰ باربرای پایین تنه انجام بدید این نقطه شروع خوبی خواهد بود. دقت کنید که وقتی با با افزایش قدرت آر طی زمان به تکرار ۱۰ و یا ۱۵ رسیدید وقتشه که وزنه را طوری افزایش بدهید که دوباره بتوانید با ۶ تکرار مینیمم برای بالا تنه و ۱۰ تکرار برای پایین تنه به ناتوانی برسید.
در اینجا میخوام صحبتی از بهترین و خطرناکترین حرکات موجود در بدنسازی و عملکرد انها کنم.
اگه شما کل حرکاتی را که با دمبل و هالتر و ماشین یا همون دستگاه میشه انجام داد را در نظر بگیرید شاید بالغ بربیش از صد حرکت بشه مثال زد. اما هدف من اینجا انتخاب بهترین حرکتها برای کار کردن عضلات هست. مسلم هست که بعضی از حرکات در بکار انداختن یک عضله نسبت به بقییه اولویت دارند. در حالت کلی حرکاتی که در تمرینات بدنسازی استفاده میشوند را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد: ۱. حرکات تک مفصلی (که تنها یک مفصل را درگیر کار میکند) مثل نشر از جانب که تنها مفصل شانه کار میکند و۲. چند مفصلی (چندین مفصل را در حرکت درگیر میکند) مثل پرس شانه باهالتر که در آن مفاصل شانه، مچ و آرنج کار میکنند.
هر دوی این حرکات جهت ساخت عضله به دلایل مختلف مهم میباشند: حرکت تک مفصلی جهت ایزوله کردن عضله و تحت فشار گذاشتن آن مثل نشر از جانب مهم هست. حرکات چند مفصلی چندین عضله را همزمان بکار میگیرد ولی نمیتواند همیه انها را بطور کامل بکار بگیرد.
مثلا حرکت پرس بالای سر برای شانه ها، پشت بازو، دلتوئید و ترپ را همزمان بکار میگیرد ولی هیچیک را در دامنه حرکتی کامل به حرکت وا نمیدارد. به همین خاطر شما برای ایزوله کردن عضله پشت بازو نیاز به سیمکش و برای دلتوئید ها نیاز به نشر و برای عضله ترپ یا ذوزنقه ی پشت شانه نیاز به شراگ دارید.
اما این قضییه موجب نمیشه که بگیم پرس بالای سر حرکت خوبی نیست. چون این حرکت تعداد عضلات بیشتری را در واحد زمان بکار میگیرد و نیروی بیشتری ایجاد میکند در نتیجه شما میتواند وزنه سنگینتری انتخاب کنید و این کمک به حجم کلی بدن میکند.
پس شما برای آوردن حجم از حرکات چند مفصلی و برای ایزوله کردن عضله و فشار بیشتر مستقیم آوردن در طول دامنه حرکتی کامل از حرکات ایزوله کننده استفاده میکنید. حالا کافی هست که این دو حرکات را در کنار هم گذشته و تمرین خوبی را برای خود ایجاد کنید.
بهترین حرکتهای تک مفصلی شامل:- جلو پا دستگاه -پشت پا دستگاه - ساق ایستاده دستگاه - انواع نشر با دمبل -پلاوردست صاف با دمبل - پروانه سینه با دست جمع - جلو بازو لاری - پشت بازو با دمبل - ساعد با هالتر - شکم خوابیده
بهترین حرکتهای چند مفصلی شامل:- اسکات با هالتر - ددلیفت با هالتر - پرس پا با دستگاه - قایقی خم با هالتر - پرس بالای سر با هالتر - پرس سینه با هالتر - پایین آمدن از بارفیکس - پایین رفتن در پارالل
حرکات دیگری که جزو حرکت خوب هستند:- ساق نشسته - پلاور با هالتر - لت پول داون(زیربغل سیمکش) با دستگاه - پرس بالا سینه با هالتر - سرشانه از جلو با دمبل - زیربغل دمبل - شراگ با هالتر یا دمبل - ساعد برعکس با هالتر - دستگاه کششی لت (زیربغل) - خم شدن از پهلو با دمبل - فیله با دستگاه
حرکاتی که خطرناک هستند و نباید اجرا شوند:بیشتر جزو حرکات وزنه برداری هستند چون درشون ضربه زدن، کشش و جهش وجود داره. مثل - پرس هالتر با بالا پرتابی - یک ضرب و دو ضرب با هالتر - لانژ با دمبل - اسکات جهشی با دمبل - اسکات از جلو با هالتر - هر گونه حرکت گردن با وزنه آزاد خطرناک هستند سعی کنید از ماشین یا دستگاه استفاده کنید. اسکات از جلو به دلیل قرار گرفتن هالتر بروی استخوانهای ترقوه و جلوی شانه محدود کننده و خطرناک هست. اگر مشکل شانه دارید به هیچ عنوان پرس هالتر پشت گردن را اجرا نکنید چون فشار زیادی به گردنه چرخشی داخل شانه میآورد و همچنین ستون فقرات را در وضیعت بدی قرار میدهد بصورتیکه اگه وزنه سنگین باشد حتا موجب کشیده شدن یا پارگی شانه و فشارزیاد روی ستون فقرات میشود.
کسانی که علارغم این مسایل باز خواستار اجرای این حرکت هستند میتوانند از دستگاه اسمیث استفاده کنند که تا حد زیادی دامنه حرکتی را محدود کنند و همینطور از کمربند استفاده کنید. دیگر حرکاتی که در بالا اشاره شد به دلیل ضربه زدن به مفاصل و حالت انفجاری داشتن در طولانی مدت موجب آسیب دیده گی میشوند.
میشه گفت همه در این مورد اتفاق نظر دارند که حرکات چند مفصلی یا ترکیبی که پایه ای هستند (اسکات- ددلیفت- پرس سینه) درش چندین عضله همزمان بکار گرفته میشه جزو سنگینترین حرکات بدنسازی بوده و بسیار مفید هم در ترشح هورمونهای آنابولیک (چون اندازه عضلات بزرگ هست) و هم در افزایش نیروی کلی بدن و درنتیجه حجم عضلانی هستند. اما چرا باید از حرکات تک مفصلی یا ایزوله کننده عضله استفاده کرد؟
در حقیقت کاربرد این حرکات جهت تکمیل حرکات ترکیبی هست. چرا؟ در اجرای حرکات ترکیبی که چند عضله در حال انجام کار هستند، نقطه ناتوانی در انجام حرکت وقتی میرسه که عضلات ضعیف دیگه توانائی انجام کار را ندارند. در نتیجه عضلات دیگر هنوز به حدی نرسیده اند که سیگنال رشد درشون فعال بشه. مثلا در حرکت اسکات، نقطه ناتوانی وقتی میرسه که عضلات پائینی کمر کم میآورند، و این در حالیست که هنوز عضلات قوی و بزرگتر جلوی پا توان انجام حرکت را داشته و میتوانند هنوز تکرار انجام دهند. اما توسط خسته کردن و بکار گرفتن پیشاپیش عضلات جلوی پا این مشکل حل میشود.
یعنی شما میتوانید قبل از اجرای اسکات، ابتدا این عضلات را با حرکاتی مثل پرس پا یا جلو پا با دستگاه که فشاری به عضلات کمر نمیآورند به ناتوانی برسانید و سپس حرکت اسکات را شروع کنید. دقت کنید که در اجرای این حرکات همون قوانینی که قبلا در مورد تکرار و شدت لازم گفت شد را میتوان اجرا کرد. در صورتیکه هر حرکت را به حد ناتوانی کامل در رنج مربوط برسانید، فقط نیاز دارید که یک ست از هر کدام از این حرکات استفاده کنید. البته همیشه میتوانید در تمامی حرکات از یک ست گرم کردنی با تعداد بالا استفاده کنید.
دقت کنید فاصله بین اجرای این حرکات باید مینیمم باشد یعنی بلافاصله بعد از رسیدن به ناتوانی کامل و واقعی باید سریع حرکت دیگر را شروع کنید و به ناتوانی برسانید و همینطور بعدی. اگر شما در حالت نرمال مثلا ۳۰۰ پوند را ۱۰ یا ۱۵ تا میزدید، الان شاید ۱۳۵ پوند همیه وزنه ای باشه که در اسکات بهش نیازه. دقت کنید که در اجرای حرکت اسکات در هیچ نقطه ای مکث نکنید نه بالا نه پایین و سعی کنید تکرارها را نرم و با کنترل فرم صحیح انجام دهید.از حریف کمکی کمک بگیرید. حالا اگر در اسکات به ناتوانی برسید مطمئنا این عضلات جلوی پای شما خواهد بود که اول به ناتوانی میرساند نه عضلات دیگر.
مثل دیگر شامل عضلات شانه در حرکت نشر میباشد. ابتدا با حرکت نشر از جانب عضلات شانه را به ناتوانی برسانید سپس سریع و بلافاصله حرکت پرس شانه را اجرا کنید. یا زیربغل پلاور بعد زیربغل سیمکش. اینکار را میتوان در مورد تمامی عضلات انجام داد که ابتدا انها را با حرکتی ایزوله کننده به ناتوانی رساند و سپس سریعا حرکت ترکیبی را دنبال کرد. موضوع اصلی اینجا سرعت انتقال حرکت از ایزوله کننده به ترکیبی هست چون عضله ای که به نتونی رسیده در عرض چند ثانیه سریع توان خودش را باز مییابد پس باید سریع عمل کنید.
باید در نظر داشت که اجرای این حرکت به این صورت باید بعد از مدتی تمرین باشد و برای مبتدی ها توصیه نمیشود. مثالهای دیگر شامل : جلو بازولاری با هالتر و سپس بارفیکس دست برعکس ، پشت بازو با دمبل یا هالتر و سپس پارالل و ...... همیشه باید به یاد داشت که در طول تمرین شما دارید قدرت و حجم خود را میسازد نه اینکه نشان بدهید! پس مقدار وزنه ای که میزنید نباید اصلا اهمیتی داشته باشه.
اگر مبتدی هستید در مورد حرکاتی مثل اسکات و ددلیفت و پرس سینه باید حتما آموزش ببینید چون اگر اشتباه کنید جبران ناپذیر خواهد بود. حتما از مربی کمک بگیرید.
ارزش واقعی تمرین؟
تمرین را میشه ایجاد حرکت علیه مقاومت تعریف کرد. بدون مقاومت، تمرینی وجود نخواهد داشت و باید در نظر داشت که کیفیت تمرین مشخص کننده ارزش آن است. ساده ممکنست به نظر برسد ولی خیلیها همین مساله را متوجه نمیشوند.
بهمین خاطر خیلیها بدون اینکه به پتانسیل واقعی خود دست پیدا کنند، سالیان سال تمرین بیهوده میکنند. تمرین با وزنه نتایجی را ایجاد میکنه در در هر ورزش دیگری غیر ممکن هست. و دلیلش اینست که تمرین با وزنه مقاومت بیشتر و بهتری را ایجاد میکنه. تمرین با وزنه مقاومت را در جایی که نیاز هست و به میزانی که نیاز هست ایجاد میکنه.
مسلما دویدن ، شنا کردن، جهیدن یا پرش همیه اینها مقاومت ایجاد میکنه یعنی مقاومت علیه هوا، آب، جاذبه زمین، اصطکاک، یا هر نوع دیگر. اما با تمرین با وزنه شما میتوانید مقاومتی کنترل شده ایجاد کنی و نتیجتا در جائیکه نیاز داری این مقاومت را ایجاد کنی و به میزان دلخواه.
پس از نظر تئوری، اینطور بنظر میرسه که تمرین عالی باید تمرینی باشه که بتونه با یک تکرار حد اکثر مقاومت لازم را برای بکار انداختن عضله ایجاد کنه، یعنی تنها انجام یک حرکت سنگین با مقاومتی که امکان اجرای دومین حرکت غیرممکن باشه. اما در عمل انجام همچین تمرینی غیر ممکن هست.
پس باید چند تا تکرار انجام داد؟ تا حد معقول، یعنی تعداد دقیق تکرار آنطوریکه در برنامه های معمول بدنسازی میبینید، اهمیتی نداره اگه شما ست را به ناتوانی موقتی عضلانی برسانید. یعنی حرکت را وقتی که به این حد رسیدید باید متوقف کرد. اگه شما تمرین یا حرکت را به این نحو انجام ندهید، دیگه مهم نیست که چند تعداد یا ست را اجرا کنید چون هیچگاه نتایجی که میگیرید قبل مقایسه با این روش نخواهد بود. شما میتوانید ۱۰۰ ست ۱۰۰ تایی بازو و پرس با دمبلهای ۵ پوندی کار کنید و کلان ۱۰،۰۰۰ تکرار انجام دهید و حتا اینکار را روزانه هم تا آخر عمرتان انجام دهید ولی هرگز قادر نخواهید بود نتایج با ارزشی کسب کنید.
جهت ماکزیمم کردن نتایج شما نباید بیش از ۳ بار در هفته یا در مراحل پیشرفته تر حتا ۲ بار در هفته به این روش تمرین کنید. هرگز نیازی نیست که بیش از ۲ ست از حرکتی را انجام دهید البته همانطوریکه گفت شد یک ست هم کافی هست منتها دو ست با گرم کردن. جلسات شما باید به همراه افزایش تکرار یا وزنه یا هر دو باشند.
مثلن اگه با ۱۰۰ پوند به تکرار ناتوانی در ۱۰ مین تکرار رسیدید، جلسه بعد باید وزنه را به هادی افزایش دهید که در ۶ بار تکرار به ناتوانی برسید. وگرنه اگر با همون وزنه دوباره تمرین کنید، یعنی بار بیشتری وارد عضله نکردید و در نتیجه رشد بسیار آروم یا کلا متوقف خواهد شد. البته با پیشرفته شدن بدن میتوانید در مراحل بعدی، بعد از رسیدن به ناتوانی در مرحله مثبت، باز هم حرکت را ادامه دهید تا به ناتوانی در قسمت منفی هم برسید که این موارد را جای دیگرتوضیح خواهم داد. هر چه شما قویتر و ورزیده تر و سایز عضلانی بیشتری داشته باشید باید بتوانید شدت تمرین را هم بالا ببرید تا به توقف رشدی نرسید. اما شما نخواهید توانست هم شدت را بالا ببرید و هم میزان تمرینتان زیاد باشد باید حجم تمرینی کاسته شود البته این باز در مراحل متوسط و پیشرفته تمرینی هست.
در هر تمرینی دو نکته کلیدی باید در نظر گرفته شود: ۱. شدت تمرین ۲. حجم تمرین یا مقدار تمرین که البته با هدف بدنسازی شدت موضوع مثبت ولی حجم تمرین موضوع منفی میباشد. هیچ مقدار از تمرین نمیتونه تاثیر گذار باشه اگه شدت درش نباشه. شدت مقدار زیاد تمرین نیست. شدت اعمال حد اکثر تلاش برای رساندن عضله به ناتوانی موقتی هست. خیلیها برنامه های مختلف با ست ها و تکرارهای مختلف را امتحان میکنند. بعضی نتیجه میگیرند بعضی نمیگیرند.
چرا؟ چون بیشتر برنامه ها شانسی، اتفاقی و بر اساس تجربیات شخصی هست. چرا ۵ ست، چرا ۶ یا ۷ یا ...؟ اگه شما نحوه کار کرد عضله و هدف از تمرین را بدانید، هیچگاه اشتباه نمیکنید. اگر حتا فرض کنیم که ما هیچ اطلاعاتی از نحوه کار کرد عضله هم نداشته باشیم و فقط بخواهیم ببینیم که چه مقدار تمرین جهت ایجاد بهترین پاسخ لازم هست، چیکار میکنید؟ آیا همینطور شانسی شروع به انجام یک تعداد ست و تکرار میکنید یا از یک نقطه شروع میکنید. مسلما نمیخواهید وقت خود را از دست بدید و از یک نقطه ای شروع میکنید تا بیابید. حالا به نظر شما این نقطه شروع بهتره که با ۱ ست شروع بشه یا با ۱۰ ست یا هر تعداد بالا؟
یعنی اگه شما بتوانید کاری راکه با تعداد ست پایینتر و خستگی و صرف زمان کمتر میشه انجام داد را انجام بدید چرا باید بیشتر انجام بدید و وقت و زندگی با ارزش خودتون را به نحو بهتری استفاده نکنید. پس ۳ جلسه تمرین در هفته اونم به مدت تا ۴۵ دقیقه برای مبتدی ها چون یک مبتدی نمیتونه با شدت یک بدنساز پیشرفته کار کنه پس نیاز به زمان کمتری جهت ریکاوری داره اما هر چه پیشرفته تر بشید، شدت تمرین بیشتر شده و زمان رکاوری بیشتری نیاز خواهید داشت و شاید بخواهید جلسات را به ۲ بار در هفته کاهش دهید (بنا به زمان مورد نیاز به رکاوری).
من خیلی از مقالهها را گشتم و خیلی چیزها تا شاید بتونم پاسخی برای میزان کافی ریکاوری پیدا کنم. درسته که همه میگن ریکاوری مهمه و باید باشه تا عضله رشد کنه و از تئوری تا کاربرد فاصله زیاده. تشخیص تمرین زدگی راحته و من اینو قبلا تو پستی که در مورد تمرین زدگی زدم هست، ولی اینکه چه مقدار ریکاوری بهمراه با تغذیه و استراحت نیاز هست یعنی از نظر کاربردی باید چقدر صبر کرد؟
بعضیها میگن تا حد از بین رفتن گرفتگی یا درد عضله و بعضی میگن نه درد ممکنه معیار خوبی نباشه. پس من میخوام یک موردی را که که میشه از روش راحتتر به یک نتیجه رسید را اینجا توضیح بدم. درسته که درد یا کوفتگی عضلات علامت خوبیه. یعنی شما نمیتوانید با عضلات کوفته یا دردناک تمرین کنید و آسیب میبینید. ۲ یا ۳ روز استراحت بین تمرین دوباره عضلات نیازه. ولی چیزی را که میتونید بسنجید و عملا روی کاغذ مشاهده کنید اینکار هست که مثلا شما جلسه قبل در حرکت جلو پا با دستگاه ۱۳۰ پوند رو ۱۰ تکرار زدید و ۱۰ مین تکرار تکراری بود که عضلات میسوخت، بشدت از فشار رنگ صورتت عوض شده بود وتمام بدنت میلرزید (حد اکثر تلاش) دیگه به ناتوانی رسیدی.
حالا جلسه بعد با همون تلاش اگه نتونی همون ۱۰ تکرار را لاقل یک یا ۲ تکرار اظافه کنی یعنی رکاوری کافی نداشتی و پیشرفتت متوقف شده عضله و سیستم عصبی هنوز جا برای ریکاور شدن داشته پس میتونی یک روز بیشتر منتظر شی. اگه تغذیه و استراحت و مسایل روانی را برسی، حتما میتونی سریعتر ریکاور شی. پس باید برای تمامی حرکتی که در یک جلسه انجام میدی یک جدول درست کنی و تعداد و میزان وزنه را داشته باشی تا بدونی کی تمرین کردی؟ و هر حرکتی را با چه وزنه ؟ و با چه تعدادی به ناتوانی رسوندی؟
پس نکات مهم تمرین :
۱. تعداد ست نباید بیش از ۲ ست برای هر حرکتی باشه. ست اول گرم کردنی بوده و نباید به ناتوانی برسه. ست دوم ست آخر هست یعنی باید هر چه در توان داری تخلیه کنی چون بعدش ستی وجود نخواهد داشت (این خودش موجب میشه از نظر روانی اماده بشی)، باید هر ست را آروم با کنترل وزنه و بدون ضربه اجرا کرد. در ست دوم هیچ قانونی برای تکرار نیست و همینطور در ست اول. تفاوت ست دوم با اول در اینه که در ست اول فقط گرم میکنی پس وزنه سنگینی نیاز نیست و نباید به ناتوانی برسی، ولی ست دوم باید به ناتوانی برسی، تعداد مهم نیست ولی معمولا باید وزنه ای را انتخاب کنی که بین ۶ تا ۱۰ حرکت برای بالا تنه و تا ۱۵ حرکت برای پایین تنه بیشتر نباشه و بتونی در این محدوده به ناتوانی بری.
۲. مقدار وزنه را باید زمانی اظافه کرد که به تعداد حد بالای ذکر شده برسید.
۳. به هیچ عنوان تقلب نکنید. اگرروزی وزنه ی را انتخاب کردی که حتا به تعدادهای اشاره شده دربالا به هنگام حرکت رسیدید ولی هنوز جا برای ناتوانی دارید مهم نیست ادامه بدید تا به ناتوانی برسید. جلسه بعد وزنه را افزایش دهید.
۴. سرعت حرکت : در ۳ یا ۴ تکرار اول باید آروم حرکت را انجام دهید. معمولا بر خلاف تصور اشتباه، حرکات اولی خطرناکترین بوده و حرکات آخری که به ناتوانی میرسید بیخطرترین هستند به شرطی که همیشه فرم صحیح را حفظ کنید. چون در ابتدا عضلات اماده و پر انرژی هستند پس احتمال فشار ناگهانی یا کشش یا ضربه زدن زیاده (مثل حرکات وزنه برداری) ولی وقتی عضله در آخر کار خسته شده نیروی زیادی نداره و باید برای تکان دادن وزنه شدت بیشتری بکار بگیره (فیبرهای بیشتر) و وزنه ای که در اولین حرکت براش سبک بود الان سنگینترین هست. پس باید آگاهانه حرکت اول را آرومتر انجام داد ولی هر چه پیش میروید سریع ایرادی ندارد چون امکان ندارد!!!!
۵. سعی کنید با تمرکز کردن در طول تمامی حرکات فشار را بروی عضله ای که کار میکند متمرکز کنید. مثلا در بازو تنها عضلات جلو بازو کار کنند نه با ضربه زدن و وقتی به انتهای حرکت میرسید دیگه نباید بتونید وزنه را بالا بیاورید ویا تکون بدید حتا ۱ سانت یعنی باید وزنه از دستتون بیفته به این میگن ناتوانی.
۶. گر چه در طول تمامی توضیحات گفتم که نباید تقلب کنید ولی اگه نقطه ای در حرکت مثلا به اندازه یک سانت هست که گیر میکنید ایرادی نداره که اونجا را کمک بگیرید تا بقییه حرکت انجام بشه. همیشه بیاد داشته باشید که تقلب کنید که حرکت انجام بشه نه اینکه راحتتر بشه.
۷. همیشه و مداوم حساب تکرارها و وزنه ها را داشته باشید و سعی در افزایش انها در هر جلسه کنید. ولی هیچوقت فرم را از دست ندهید. فرم یعنی همچیز یادتون باشه شما بدنساز هستید نه یک پاورلیفتر. پس غرور بیجا را فراموش کنید!! یادتون نره بدون فرم صحیح تمام تلاشتون هدره.
۸. از وقتی پا به باشگاه میگذارید تا وقتی که میایید بیرون باید فقط به برنامه تمرینی فکر کنید، گپ زدن را بزارید برا بعد الان وقت تمرین. سعی کنید تا حد امکان استراحت بین ستها را کم کنید تا هم ضربان قلب در طول تمرین بالا بماند و هم تا حدی استراحت کنید که نفستون مانع انجام کار نشه شاید ۳۰ ثانیه تا ۶۰ ثانیه بنا به شدت و سایز عضله کوچیک کمتر بزرگ بیشتر باید بتونید جلسه را تا ۴۵ دقیقه تموم کنید ایده آل تا ۳۰ دقیقه هست که واقعا عالی هست. من نمیخوام بترسانمتون ولی خیلیها میگند اگه آخر تمرین استفراغ نکنی یعنی تمرین نکردی و یا اگه از تمرینی خوشت آمد حتما شدت لازم را نداشتی (به ناتوانی نرساندی). رسوندن به ناتوانی واقعی تمرکز ذهن میخواد و تحمل سوزش و درد ولی نتیجه ای که میگیرین با هیچ چیزی قبل مقایسه نیست. بازم تکرار میکنم چون بی نهایت اهمیت داره جلسات تمرین باید: ۱.شدید ۲. کوتاه ۳. با فاصله (برای ریکاوری کامل) باشه.
آرتور جونز که میشه گفت یکی از مهمترین صاحب نظران در ورزش بوده که بنیانگذار روش تمرینی با شدت بالا و اولین مخترع دستگاههای بدنسازی بوده با توجه به آزمایشاتی که انجام داده و تجربیاتی که داشته میگه با این روش شما تنها ۲ سال نیاز دارید تا به پتانسیل ژنتیکی خود برای عضله سازی برسید. اگر چه مایک منتظر که یکی از تندروان این روش هست میگه جونز خیلی سخاوتمندانه حرف زده به نظر من با یک سال تمرین میشه به پتانسیل ژنتیکی عضله سازی رسید. گر چه این صحبتها همه از روی تجربه و تمریناتی که این افراد خود و شاگردانشان داشته اند هست، ولی من حرف جونز را در این مورد بیشتر قبول دارم.
جونز فردی بود استثنایی یک ژنرالیست، سرمایه دار و گذار، مخترع، دانشمند، محقق و مسافرتها و تجربیات زیادی از تمام نقاط دنیا داشت. باید یک بیوگرافی ازش حتما بزارم. مایک منتزر ، ری منتزر و کیسی ویتر کسانی بودند و خیلیهای دیگه مثلا فرانک زین، آرنولد، کلمبو و سرجیو الیوا از جمله کسانی بودند که زیر نظر او هم مدتی را تمرین داشتند.